سخن سردبیر
نویسندگان: ثبت نشده
چکیده مقاله:
به نام خدا سخن سردبیر مردمی شدن مسایل محیطزیست و یک نظریه برای مردمی شدن مسایل محیطزیست، دکتر مهدی کلاهی با اقتباس از دانیل لوزیک طرحی ارایه داده است که در آن در یک هرم از بالا به پایین، فیلسوفان، جامعهشناسان، راهبردنگاران و کنشگران وجود دارند (شکل 1). وی به نقل از دانیل لوزیک، در تعریف اجتماعی شدن یک مسئله، ۴ شرط به قرار زیر برشمرده است: 1. دارای شرایط منفی باشد (برای مردم زحمت ایجاد کند، مسائلی مانند خشونت، آلودگیها، سرطانها)، 2. پدیدهای جدی، شایع و گسترده باشد (بهعبارتی در کنار منفی بودن، تعداد بسیاری از افراد را درگیر کند، مانند بیکاری اکثر فارغالتحصیلان رشتههای محیطزیست، منابعطبیعی و کشاورزی)، 3. امید خوشبینانه به ارایه راهحل برای آن وجود داشته باشد و 4. امکان تغییر منطقی آن وجود داشته باشد (بحث هزینه- فایده تغییر و اجرای راهحلها، منطقی باشند). شکل (1): چارچوب مفهومی فرآیند کشف، پژوهش و اجتماعی کردن مسایل محیطزیستی وی بیان میدارد که نباید از فیلسوف منابع طبیعی، انتظار حل مستقیم مسایل محیطزیستی را داشته باشیم. بلکه کار او، بازگشایی افق تازهای جلوی فرهنگِ بخشینگر و کوتهنگر است. آنگاه دانشمندان، روشنفکران، یا سیاستمداران در این افق دست به کنش میزنند. به زعم وی، جامعهشناس محیطزیست نیز به دنبال راهی است تا به جوامع نشان دهد چگونه میتوانند از «قفس آهنین» یاس منابعطبیعی و محیطزیستی خارج شوند و راهبردهایی همچون جنبشهای منابعطبیعی و محیطزیستی، توانمندسازی استانداردهای محیطزیستی، نوسازی بومشناختی و شبکهسازی بینالمللی را معرفی میکند. برنامهریزی راهبردی، فرآیندی از تفکر و عمل میباشد که به تدوین یک استراتژی مؤثر میانجامد که دارای ویژگیهایی همچون رویکردی پویا و دایمی، قابلیت انعطاف، جامع و مناسب است. وقتی مفاهیم منابعطبیعی توسط اندیشه فیلسوف، استخراج و توسط دانش جامعهشناس، نظریههای اجتماعی ارایه شدند، اکنون وظیفه راهبردنگار منابعطبیعی است تا آن نظریهها را به راهبردهای عملی تبدیل کند. در این مرحله، قشر وسیعی از کارشناسان محیطزیست و منابعطبیعی میتوانند با توجه به گستردگی و پیچیدگی موضوعات علمی تحت تخصصشان، برنامهریزی راهبردی آن نظریهها را تهیه نمایند. کنشگران (بخوانید مردم و مسولان و متخصصان) منابعطبیعی و محیطزیست نیز میتوانند چهار رویکرد را به کار گیرند: 1. واکنشی، برگرداندن ساعت به عقب، 2. غیرفعال، حفظ حال و ترجیح آن به گذشته و آینده، 3. پیش فعال، بهتر دیدن آینده از حال و گذشته و سعی در شتاب دادن به تغییرات و 4. کنشگر آیندهساز یا تعاملگرا، قانع نبودن به وضعیت گذشته، حال یا آینده امور، بلکه طراحی آینده مطلوب و سپس سرمایهگذاری بر روی راههای ایجاد آن. متخصصان و دانشجویان و مسولان محیطزیست عمدتا میتوانند در قامت برنامهریزان راهبردی به ایفای نقش فعال بپردازند و البته کنشگران یا همان قاطبه مردم را با فعالیتهای ترویجی به آیندهسازی تشویق نمایند. هم زمان نباید از توسعه مفاهیم و فلسفه و جامعهشناسی محیطزیست غافل شد. اما سوال اینجاست که آیا باید در مورد همه مسایل محیطزیست، چهار شرط برشمرده توسط دانیل لوزیک برقرار باشد تا جامعه از حل آنها حمایت کند و در فرایند آنها دخالت نماید؟ به نظر میرسد، برای بسیاری از مسایل محیطزیست، نشستن برای تبدیل شدن آنها به ایجاد زحمت شایع برای بیشتر مردم و امیدخوش بینانه برای حل آنها و ارایه راهحل، در واقع نوعی جواز ادامه این فعالیتهای مخرب تا رسیدن به مرحله زحمت افزایی غیرقابل بازگشت است. به عبارت دیگر، در اینجا نوعی خلاء زمانی و علمی وجود دارد و پیشنهاد میشود که قبل از رسیدن به این مراحل، متخصصان و مسولان با ایفای نقش کنشگر آیندهساز از سوی خود، راه گسترش بسیاری از این مشکلات را ببندند و این خلاء زمانی و علمی را پر کنند. دکتر عبدالرسول سلمان ماهینی
منابع مشابه
سخن سردبیر: علم نافع
نفع و نفعطلبی از ویژگی های انسان است؛ زیرا وی موجودی نیازمند است و برای رفع نیازهای خود باید بکوشد. رفع نیاز به نوعی ایجاد شعف و لذت می کند و عدم توجه به رفع آن او را ناراحت و مکدر می سازد. از این رو آنچه به شادی و شعف در زندگی انسان بینجامد در اغلب موارد مفید و بر عکس آنچه او را ناخوش آید غیرمفید تلقی می شود. نیازهای اولیه و ذاتی انسان مشخص است اما وقتی از آن فراتر می رود و یا رفع نیاز با تنو...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 7 شماره 13
صفحات 3- 3
تاریخ انتشار 2016-08-22
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023